یا لطیف
گرتو را سودای معراج است بر چرخ حیات * دانکه اسب تازی تو هست در میدان صیام
سلام ماه خداوند..سلام .
در انتظارت سالی را سپری کردم و به جان خریدم فراق جانسوزت را . روزهای زیادی را به یادت روزه دار بودم اما هرگز طعم و حلاوت تو را نداشتند. اینک با خرسندی چندین روز است به استقبالت آمده ام و روحم به رقص درآمده از شوق وصالت . بویت را استشمام میکنم .وه که چه بویی....بوی بهشت را از تو نفس میکشم . قرآنم نیز شادمان روی رحل نشسته و برای ورودت روز شماری میکند .هر دو شور و حال دیگری داریم .هر دو آماده ایم. آماده ایم تا دوباره با تو عشقبازی کنیم. با تو روی زمین نیستم. تو بال پرواز منی. من با تو و در تو متولد شدم.
حضورت مبارک .
الهی...تا با تو آشنا شدم ،از خلایق جدا شدم.
او اینجاست.