یا لطیف
در حین کار تلاوت قرآن گوش می کردم که از راه رسید . یکراست به طرف صندلی رفت تا بنشیند . نشست و گفت : خاموشش کن . مگر سر قبر نشسته ای.!خداوندا , ما را ببخش که کتاب زندگانی ی تو را کتاب مرگ می پنداریم .
او اینجاست.