سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یا عشق ادرکنی


یا لطیف

اینروزها باز با تمام وجودم در حال تماشای اعمال حاجیان در شبکه مسجد الحرام هستم و حسرت است و حسرت که در جانم ریخته میشود. از آنجایی هم که ما انسان ها ذاتی کاسبکارانه داریم دو روز است که روزه ام و نماز این شبها را میخوانم شاید که در اعمال و ثواب حاجیان سهیم باشم. 

فقط یک نکته شدیدا ذهنم را درگیر کرده. این درگیری از دو سه ماه پیش وقتی یکی از آشنایان اس ام اسی برایم فرستاد آغاز شده و این روزها بی اختیار شدت پیدا کرده که آزارم میدهد. اس ام اس این بود : شیطان خطاب به حاجیان (ایرانی) .... ای شمایی که به من سنگ میزنید, برسید تهران به من زنگ میزندید.

به والله به این لطیفه اعتقاد دارم.  

باور نمیکنید ؟!

یکیش خودم.

کلی به این ملعون زنگ زده ام.

 

 

او اینجاست. 

 



::: جمعه 91/7/28::: ساعت 3:6 صبح


یا لطیف

مادر که باشی درد داری...

مادر هم که نباشی درد داری...

اصلا زن که باشی درد داری.

بچه ها با زمانه ی بد, بد شده اند... خیلی. پای درد دل هر مادری که مینشینی از درد بچه هایش مینالد.

کاش سنگ میزائیدم شده کلام آخر هر مادری.

یعنی واقعا سنگ بهتر از اولاد است؟!

او  اینجاست.

 

 



::: چهارشنبه 91/7/26::: ساعت 9:19 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 13
کل بازدید :64291
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<

در برهوت زندگی گم بودم و به دنبال مأمنی امن میگشتم. جایی که بتوان روح تشنه را سیراب و جسم عاصی را رام کرد. تن خاکی در غل و زنجیر اسارت زمین بود و روحِ بیتاب شوق آسمان داشت....اگر حالیُ مجالی بود باقی را در آرشیو بخوانید.
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<