سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یا عشق ادرکنی


 یا لطیف

یکی از عادات و دل مشغولی های من که باعث آرامش جسم و جانم میشود دیدن شبکه قرآن سعودی ست که تلاوت قاریان قرآن همراه با تصویر زنده ی مسجدالحرام است .تماشای شکوه کعبه و زائرانی که پروانه وار به گرد وجود مقدس آن میگردند مرا به خلسه ای روحانی میبرد. گاهی پای ذهن را فراتر از بعد مکان گذاشته و با آنها طواف میکنم...پشت مقام نماز میخوانم و سعی بین صفا مروه میکنم و............ باقی اش بماند دیگر بین من و او. داشتم شبکه های اسلامی را کنترل میکردم که توجهم به شبکه صد در صد صهیونیستی من و تو جلب شد. برنامه گوگوش آکادمی. و چون بسیار به این بانو حساسیت منفی دارم از این شبکه  عبور نکردم تا ببینم در منوی امروزشان چه خوراک ذهن ی مسموم برای جوانان نا آگاه ما دارند. از حاشیه نویسی هم پرهیز میکنم و  وارد مسائل هنری و سلیقه ای و مذهبی هم نمی شوم و مستقیم میروم سر اصل مطلب. زیرا قرارِ هستی این نبوده و نیست که همه مانند هم باشند و در یک مسیر طی طریق کنند. بهر حال......

جوانان عاشق و مشتاق و البته ناآگاه خوانندگی دارند جلوی کارشناسان تست آواز میدهند تا در نهایت برسند خدمت خانم گوگوش برای دست بوسی و مسابقه ی خواندن. در میانشان بانویی میانسال نیز بُر خورده است, چیزی در مایه های وصله ی ناجور با هیبتی ناجور. حالا اینها اصلا مهم و هدفم نیست .چیزی که میخواهم بگویم این است که وقتی از ایشان در مورد این اسطوره و بت پوشالی میپرسند , ایشان با وقاحت تمام خود را نماینده ی زنان ایرانی و ملت ایران معرفی کرده و عشقشان را از جانب زنان ایران به هنر و صدای ایشان ابلاغ میکنند و کاملا واضح و مبرهن است که ایشان دچار غلط بسیار بسیار  زیادی شدند, زیرا ایشان نماینده ی کثیری از زنان ایران نبوده و نیستند و نخواهند بود . این بانوی خود شیفته حق جمع بستن علائق و سلائقِ گمراه و شخصی خود و منصوب کردن آن به زنان نجیب و مومن ایرانی را نداشتند. خدا را شکر که در همان مرحله ی اول اوت شدند والا معلوم نبود ایشان چه بر سر حیثیت زنان داخل ایران میاورد.!

حالا خطابم به شماست خانم نا محترمِ عاشقِ گوگوش: هنرمند محبوب شما از دیدِ کثیری از زنان ایرانی یک زن معلوم الحال و خود فروخته روحی و جسمی ست که  بالاخره تار و پودش را با بردگی و بندگی صهیونیسم گره زد و وارد بازی شبکه ی صهیونیستی من و تو شد تا انتقامِ کهنه ی  زندگی 20 ساله یا بقولی حبسش در وطن را از نسلی بگیرد که در واقع همسن نوه هایش هستند. حال شما به نمایندگی از ما زنان ایران او را میستایید و زبان گویای ما می شوید؟! خیر خانم....ایشان برای ما نه تنها بت و شاه ماهی صدای ایران و هنرمند نیست که برده ای گمراه و آدمی با آلودگی های فکری و .... است که علم شده است تا جوانان ناآگاه و احساساتی ما را به بیراهه ببرد و شما خیلی خیلی بیجا و بیخود کردید که نام زنان شریف ایران را به عنوان نماینده شان بردید. خواهشا زین پس افکار و امیالِ سیاه خودتان را از قول خودتان با هم پالگی هاتان به خورد دوست و آشنا و دوربین گزارشگر دهید و به دنبال رقص و آواز و غفلت خود باشید تا سر آمدن وقتی معین برای همگی مان, و یقینا طبق آیات شریف قرآن شما از غافلین نوشته شده اید. تمام

برای متبرک کردن این پست میخواهم چند آیه از قرآن شریف و عزیزم بیاورم .آیاتی که برایم خیلی خاصند و من بسیار دوستشان دارم. مطمئنا حق کلام ادا خواهد شد. 

خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ .خداوند بر دلهاى آنان و بر شنوایى ایشان مهر نهاده و بر دیدگانشان پرده‏اى است و آنان را عذابى دردناک است.7    

فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ .در دلهایشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود و به سزاى آنچه به دروغ مى گفتند عذابى دردناک در پیش خواهند داشت.10

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ.و چون به آنان گفته شود در زمین فساد مکنید مى‏گویند ما خود اصلاحگریم.11  

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ. آنها کرند, لالند, کورند. بنابراین به راه نمیابند. 18 

و.... صدق الله علی العظیم.

پ ن : سوره بقره یکی از زیباترین سوره ها در باب یهود و فتنه ی یهود است که اگر همراه با تفسیر بخوانید کولاکی در ذهنتان به پا میشود. 

پ ن : فردا روز خاصی ست برای من. تقاضامندم دعا کنید که بشود . که اگر بشود , یعنی که اگر برایم مقرر شود یکی از درخواست های معنوی ام که در مقابل کعبه از معبودم تقاضا کردم برآورده میشود.(انشاالله) اگر هم نشد راضی ام به رضای او که حکیم است و دانا.

پ ن : روزی در وبلاگ قدیمی ام در باب خانم گوگوش و اهانت ایشان به مردم ایران مطلبی نوشتم که مواجه شدم با حملاتی شدید. آن پست پر کامنت ترین پست دوران وبلاگ داری ام بود و نیز بیشترین حد فحش خوری ی عمرم. اما مرا باکی نیست. فحش به خاطر دینم هم لذیذ است. پس منتظر ناسزا هستم. (البته وبلاگ قدیم پر خواننده بود نه مثل اینجا که تنهایی و آرامشم را در آن سپری میکنم.)

پ ن : دوستان عزیزی که تقاضای دوستی ارسال میکنند, چرا نظر نه ؟! چرا فقط پیام رسان ؟ در شرح حالم نوشته ام که پیام رسانی نمیکنم و پیام ها را نیز نمیخوانم.مرا ببخشید که ردتان میکنم. البته این دلیل نفی اشخاص مهربان و فهیمی که لطف دارند و برایم پیام دوستی ارسال میکنند نیست. اما من حضور عمیق میخواهم. حتی اگر یک نفر باشد مطئمن باشد که تاییدش خواهم کرد یا خودم تقاضای دوستی در پیام رسان و پیوند در وبلاگ را ارسال خواهم کرد.لطفا مرا درک کنید و ...سپاسگزارم.

پ ن : این پست را روی دیوار فیس بوکشان قرار خواهم داد . 

او اینجاست. 

 



::: پنج شنبه 90/6/24::: ساعت 11:0 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 3
بازدید دیروز: 39
کل بازدید :62156
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<

در برهوت زندگی گم بودم و به دنبال مأمنی امن میگشتم. جایی که بتوان روح تشنه را سیراب و جسم عاصی را رام کرد. تن خاکی در غل و زنجیر اسارت زمین بود و روحِ بیتاب شوق آسمان داشت....اگر حالیُ مجالی بود باقی را در آرشیو بخوانید.
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<