• وبلاگ : يا عشق ادرکني
  • يادداشت : نمازي که مجبور شدم بخوانم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام وبلاگ خوبي دارين صميمانه شما رو به وبلاگم دعوت مي کنم

    درباره مطلبتون اين تفکر خوبي نيست نماز جماعت اهميتش به جمع بودنش شمع يک نفر روشن باشه همه استفاده مي کنند شما بياييد شمعتان را در مسجد روشن کنيد تا ديگران استفاده کنند اجر هم مضاعف است البته از اين جور مسايل هم نبايد در نماز جماعت و مسجد باشد التماس دعا از نوع سختش

    پاسخ

    سلام .ممنون از اينکه وقت گذاشتيد و خونديد .با اجازهتون يه توضيح کوچولو ميخوام بدم.درسته که اسلام رفتن به مسجد و نماز جماعت مسلمون ها رو توصيه کرده (صرف نظر از عللش که هممون ميدونيم) اما دوست عزيز تا جايي که من ميدونم مقداري احکام مرد مسلمان يا زن مسلمان تفاوت داره. اگه براي مردان رفتن به مسجد يا نماز جمعه و......ضروري هستش براي زنان اين وجوب مقداري کم رنگتره. شنيدم که ميگن تو انجام مستحبات اگه شبهه گناه هست بهتره انجام نشه. نميدونم ميتونم اين حکم رو براي اين قضيه قائل بشم يا نه ولي وقتي من ميدونم تو مسجد دارم عيبت ميشنوم و يا فعل حرام ديگه اي عقل ناقص بنده بهم حکم ميکنه که از رفتن خودداري کنم. شايد اين حرف من مقداري خوشآيند نباشه ولي من ساليان بسيار زيادي ي که مسجد نميرم. حتي شبهاي احيا و دهه محرم. به مدد صدا و سيما من حس و حال معنوي بهتري دارم وقتي داخل خونه به عباداتم ميرسم. ميدونم که ميدونين جنگ و جهاد و خيلي از احکام اسلامي از عهده زن ساقط شده و اينم ميدونيد که ميگن بهترين جايي که زن ميتونه عبادت کنه کنج خلوتِ خانه شه. اينا رو نوشتم تا بگم .....من کارشناسانه با اين مسئله برخورد نميکنم . تمام اين مطالبي که نوشتم حسي هستش . يعني من ...روحاً...جسماً و از نظر رواني وقتي تو خونه هستم راحتر و بهتر اعمالم رو انجام ميدم. و چون انسان توجيه کني نيستم و نميخوام يک تنه به قاضي رفته باشم شايد بهتره اينم اضافه کنم مقداري ايراد از خود منه که درون گرا و از جمع گريز هستم. اونهم نه به دليل کمبود هاي رواني , بلکه هر چقدر سنم بالاتر ميره ميلم به ارامش و انزوا بيشتر ميشه. شايد هم چون دور و بر بسيار خلوتي دارم به نوعي عادت کردم به تنها بودن . و يک اعتراف براي ختم کلام : از نظر اخلاقي و اجتماعي زن بسيار منضبطي هستم و وقتي نميتونم اين نظم رو تو اجتماع(هر چند کوچک) و ( حتي بين دو سه نفر) ببينم خيلي زجر ميکشم و اين باعث ميشه از جمع دوري کنم چون روانم بهم ميريزه.اميدوارم اين توضيحات تونسته باشه منظورم رو برسونه.اما ممنون از تذکرتون . سعي ميکنم ياد بگيرم که بتونم با جمع هماهنگ بشم.در پناه خدا.