• وبلاگ : يا عشق ادرکني
  • يادداشت : عقيقِ زير زباني
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    مرگ كه پير و جوون نداره... من كفنم رو هم سال 88 از كربلا خريدم... بعد ازون همه جا با خودم بردمش... مكه كربلا...سامرا..كاظمين...مدينه...مشهد... سوريه... حتي يه بار هم روش خوابيدم و كلي زار زدم ب احوالم و اينكه دستام خاليه وقتي قراره بپوشمش:(


    راستي خبردار شديد ك عروس شدم‌؟:)
    پاسخ

    حرف حساب جواب نداره. اميدوارم صد سال عمر کنيد. خبر نداشتم ازدواج کرديد.آخه من وبلاگ نميخونم. گاهي که دلم پره ميام مينويسيم و خارج ميشم. بعضا نظري هم باشه خيلي دير ميبينم. کي ازدواج کرديد....با کي....چطوري؟ از قبل نظر کرده بوديد يا غير منتظره بود؟ اما اميدوارم به حق خانم فاطمه زهرا خوشبخت بشيد و خبر مادر شدنتون رو هم باشم و بخونم. پس اين اتفاق خجسته هم مبارررررک.
    چ جالب
    عقيق زير زبوني...
    به آقامون بگم برام بگيره...
    پاسخ

    انشاالله صد سال عمر با عزت و سلامتي داشته باشي....زير زباني مالست که پيمان مون خالي تر از نصفه دخترم.
    با سلام
    خداوند به شما صبر دهد و توفيق بندگي روز افزون را عطا کند...
    به ديدگاه من اگر خداوند مرگ عزيزي را نشان آدمي دهد يعني او را خيلي دوست دارد...نمي دانم چرا ...ولي وقتي يک نفر از وادي اين دنيا بال مي گشايد سرايي ديگر را به ما يادآور مي شود...
    يک عقيق ديگر...
    التماس دعا
    پاسخ

    سلام به روي ماهت.ممنون از دلداري و دلگرمي که ميديد. جدا اين روزا بهش خيلي نياز دارم. و بله....ديدن بيماري و فوت پدرم بيش از بيش مرا به حسابرسي خودم نزديک کرده. پدرم طبق گفته پزشکان مرخص بود و ما داشتيم آماده ي ترخيصش ميشديم که دچار ايست تنفسي شد. وقتي يادم ميافتد که در بيمارستان از روزهاي آينده و کارهايي که قرار است انجام دهد حرف ميزد بيتشر و بيشتر از دنيا ميترسم. حالا ديگر به دقايق بعدي هم به ديده شک نگاه ميکنم. مرگ همين يک قدمي ماست و ما هنوز سرگرم دنيامانيم.سايه پدر بر سرت دوست عزيزم.