سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یا عشق ادرکنی


 یا لطیف

امیری به شاهزاده گفت: من عاشق توام. شاهزاده گفت: زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده. امیر برگشت و دید هیچکس نیست. شاهزاده گفت : عاشق نیستی!!!! عاشق به غیر , نظر نمی کند.

این شاید بنوعی وصف حال من باشدکه مدعی عشقم ولی گاهی حواسم میرود به این عجوزه ی کریهِ هزار داماد. شاید بهتر است چله نشینی مجددی را اغاز کنم. دنیا خسته ام کرده است.

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا 

با عنایت آقا , مشهدِ خوابم را رفتم و برگشتم. اما خودم را جا گذاشته ام. آنچیزی که در خانه نشسته من نیستم. جسمی ست متحرک و نا آرام. بیقراری امانم را بریده. باید کاری کنم.

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

 امروز گذرنامه ام را تحویل آژانس دادم برای زیارت آقای بزرگترم. یک سال است که بیقرارم کرده. نمیدانم وقت رفتنم رسیده است یا نه؟! دیدارش را در عرفات آرزو کرده بودم. اگر امسال راهم بدهند روز عرفه در کنار حرمش خواهم بود. شنیده ام میگویند روز عرفه اول به زائران کربلا عنایتی میشود بعد به زائران مقیم عرفات. خدا کند این خوابم هم تعبیر شود.


او اینجاست.

 



::: سه شنبه 90/7/12::: ساعت 8:18 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 11
کل بازدید :62073
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<

در برهوت زندگی گم بودم و به دنبال مأمنی امن میگشتم. جایی که بتوان روح تشنه را سیراب و جسم عاصی را رام کرد. تن خاکی در غل و زنجیر اسارت زمین بود و روحِ بیتاب شوق آسمان داشت....اگر حالیُ مجالی بود باقی را در آرشیو بخوانید.
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<