• وبلاگ : يا عشق ادرکني
  • يادداشت : سر سفره ي آقا افطار کردم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    مامان منم چشمش دنبال كفن منه!!!
    هي ميگه مال تو بهتره بده من هي من ميگم نه خير مال منهههههه
    برا منم با تربت نوشته شده... چاپي يني تربتي نيس؟
    برد يماني رو من از مسجد شيعيان خريدم...

    نه فرقي ك نميكنه از كجا باشه
    ولي خو اين طوري هم ب شما زحمت ميشه
    هم اينكه نميدونم كي بتونم پولشو بدم بهتون بد ميشه...
    پاسخ

    بخدا من چشمم دنبال کفن دخترم نيست.گرچه مال اون با تربت نوشته شده ولي خب بنظرم خطوط تربت ميريزه .چاپي موندگاريش بيشتره. اوايل دلم از نوع تربتش ميخواست ولي وقتي ديدم ته نايلون تربت ميريزه به هموني که دارم رضايت دادم. بابت عقيق....من پارسال يه مغازه ديدم که داره. اگر فردا رفتم که ميرم دنبالش. اگرم قسمت نشد که ميمونه براي قم بعدي. قم تقريبا زود به زود ميرم. البته فردا جاجي قم کار داره. برم نرم ميندازم فعلا.
    يكي ب دو نكنم ك روزمون شب نميشه:دي
    كفنم ميگفت نخر
    كربلا رفته بوديم با هم
    گفتم ميخام و خريدم
    خودشم هوس كرد خريد
    يه همچين ماماني من دارم:دي

    دست شما ممنوووووووووووون
    پاسخ

    منم از کربلا خريدم. وقتي دخترم همرام نبود ولي وقتي ديد لج کرد و گفت منم ميخوام .بالاخره راضي شدم که بخره...خريد . اونم تربت نويسش رو...بعد از اونم فخر فروشي ميکنه که مال من از مال تو بهتره.(کفن من چاپيه)کفن پدرم رو هم خودم دادم ...منتهي اونو از مکه آورده بودم.
    سلام... چ گرون شده... ولي يحتمل ميگفتم برام بگيريد... هر چند الان در وضع اسفبار جهاز و خونه و ايناييم!

    چيه مگه؟ من كفنمم آماده س... مامانم ميگه نبايد ببريش خونه ي خودت...ميگم واااااااااااااا مال خودمه:دي

    خو سواري ميگرفتيد... اين همممممممممممممه راه..اوووووف

    آخيييييييييي ياد ماه رمضون افتادم ك مشد بودم.... افطاري ميدادن تو حرم...شير و كيك...هيييييييييعععع

    چ جالبببببببببببببببب.. دقيقن نشسته اونجا:)) منم يه وقتايي اينطوري ميشه ك نميخام يكي منو ببينه :دي

    قبول باشه ايشالا...
    پاسخ

    اينقد با والده يکه به دو نکن دختر جان...(مثل دختر خودم)اگر عروسي مروسي شد و رفتم مشهد ميرم برات تهيه ميکنم اما ميدم دست مادرت :-)
    سلام... كاش ميگفتيد خووووووووووووووو..البته فك كنم گرون باشه...درسته؟؟

    خونه داريد مشد؟؟؟
    پاسخ

    سلام.باور کن دلم نيومد. دختر خودمم اگه ميخواست دستم نميرفت به خريد. بابت قيمت: دو سال پيش عقيقشو خريدم 4 هزار تومن حکاکش هم 4 هزار تومن گرفت. اين دفعه 10 هزار تومن عقيقش شد تازه کوچکتر از قبلي و بازحکاکش 10 هزار تومن گرفت. مشهد خونه ندارم اما يگي از همسايه ها لطف کرد برام از اداره اش نامه اسکان 6 شبه گرفت براي مهمان سراي اون اداره. بعد از اونم چون يک واحد از اون آپارتمان خالي از مهمان بود و مسئولش که ديد من روزه ام و خونه نيستم و رفت و آمدم آروم و آهست ست محبت کرد و اجازه داد تا تمام دو هفته رو بمونم.در واقع هزينه ي جا و مکان نداشتم ولي تا دلت بخواد پاهام سرويس شد. چون مهمانسراي اون ارگان امام رضاي 40 بود. اما اعتراف ميکنم هيچ چيز به اندازه ي چنبره زدن ها تو حرم برام دردناک نبود. خم ميشدم و مشغول خوندن قران ميشدم و وقتي سر بلند ميکردم ميديدم دورو برم پر شده از خانم ها و ديگه جاي تکون خوردن نداشتم و دست و پا و گردن و مکرم خشک شده .جالب بود که من گوشه هاي خلوت و دنج رو انتخاب ميکردم ولي گاها ميديدم خانمها که ميخوان بشينن چشمشون به من که ميوفتاد ميومدن و کنار من مينشستن :--()جات خالي تمام افطار ها رو هم حرم بودم با يه دونات رضوي و شير کاکائو. بجز روز آخر که چيزي همرام نبود و شد همون خرماهه که اينم برام عجيب بود که چرا اون روز کيک و شير نخريدم....يعني حس رفتن به مغازه اطراف حرم نداشتم. ( يه راز در گوشيم بهت بگم : همسرم مشهدي و تمام خواهر و برادر هاش مشهدن ولي من به همسرم اعلام کرده بودم که قصد خاله بازي و مهمون بازي ندارم و سفمر يه سفر اعتکافيه. اما تو يکي از نمازهاي مغرب و عشا خواهر شوهرم بزرگه صاف اومد نشست صف جلويي من....منم فرووووو رفتم تو چادرم... وقتيم رسيدم خونه يه اسمس زدم بهش که چقد تو صف نماز حرف ميزني زن.)
    آخييييييييييي
    خوش ب سعادتتون
    قبول باشه زيارتتون...
    چ خوبه ك الان ميتونيد با خيال راحت بريد اونجا و ده روز بمونيد...
    پاسخ

    سلام عزيز. ممنون. اتفاقا به ياد شما بودم حسابي ي ي ي ي . موقع خريد و حکاکي زير زباني ميخواستم تماس بگيرم ببينم براي شمام تهيه کنم يا تهيه شده. اما هر کار کردم دستم نرفت به گوشي. دوست نداشتم اين کارو من انجام بدم. انشاالله عمر با عزت داشته باشي. در مورد مسافرتم جدا بهم چسبيد. درسته که سفرهاي زيارتي رفتم که بزرگترينش حج تمتع بود ولي تمام اون سفرها در واقع در اختيار گروهي. اما اين دو هفته خودم بودم و خدا و البته آقا.
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ شنبه 11 آذر 91 نوشته (دو دانه خرما) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.